فدراسیون بزرگ اندیشان ایرانی
همه چیز اینجا هست!!!
بگوبامن چه کردی مهربانم که ابری شدتمام آسمانم بیاآتش بزن خاکسترم کن بدون تونمی خواهم بمانم تازمانی که دلم سوی خداپرنکشد تازمانی که عجل خط ونشانی نکشد دارمت دوست به حدی که خدامی داند رازاین قصه فقط بادصبامی داند
نخواست که تو،به من خسته ی بی گمان برسد شکنجه بیشتر ازین که پیش چشم خودت کسی که سهم توباشدبه دیگران برسد چه میکنی؟اگراوراکه خواستی یک عمر
به راحتی کسی ازراه ناگهان برسد
خداکندکه...!نه،نفرین نمیکنم که مبادا!
به اوکه عاشق اوبوده ام،زیان برسد
بیادت آرزوکردم که چشمانت اگرترشد به شوق آرزوباشد،نه تکرارغم دیروز دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, :: 9:46 :: نويسنده : رضا یارب هرگزنگویمت که بیادست من بگیر عمری گرفته ای،مبادارهاکنی
سحر گاهان که شبنم آیتی ازپاک بودن رابه گلها هدیه می بخشد به آن محراب پاکش آرزو کردم برایت : خوب دیدن،خوب بودن،خوب ماندن را
************************************************* آنچنان میل تودارد دل من که اگرنامه رسان گرگ بیابان باشد
قدمش می بوسم ************************************************* لطفا نظربدهید/رضا صفحه قبل 1 صفحه بعد موضوعات آخرین مطالب پيوندها
|
||
![]() |